اخبار

نگاهی به نوشتار رسانه پیام ما با نام ابهام در آینده غذایی ایرانیان

بانو مائده سلیمی پژوهشگر گستره کشاورزی پایدار در گفتگو با بانو فاطمه باباخانی دبیر بخش زیست بوم پیام ما

چکیده بخش های برجسته از پاسخ ها در گفتگو در اینجا آورده شده و پیوند خود نوشتار در زیز آن قرار گرفته است .

اگر با این رویکرد ادامه دهیم، کشاورزی در بسیاری از مناطق ایران از دست خواهد رفت و چشم‌اندازی روشن برای تولید غذا، حفاظت از نظام‌های میراث کشاورزی و تنوع‌زیستی کشاورزی وجود نخواهد داشت.» این گفته «مائده سلیمی»، پژوهشگر حوزه کشاورزی پایدار و حاکمیت غذایی، است. او معتقد است باید نظام کشاورزی متناسب با تغییرات جهانی و نیازهای ملی و محلی تغییر کند. از توان سرزمینی، اکولوژیکی و تنوع‌اقلیمی کشور برای حل چالش‌های موجود استفاده شود و اینها محقق نمی‌شود، مگر با تغییر رویکرد جدی و بهبود عملکردی در وزارت جهادکشاورزی.

میراث کشاورزی چیست؟

به‌بیان ساده، انسان از نخستین روزی که پای در طبیعت نهاد، در تلاش بود تا نیازهای بنیادین خود مانند غذا، پوشاک، سرپناه و امنیت را از دل طبیعت فراهم کند. این تلاش به ایجاد ارتباطی پایدار با محیط پیرامون منجر شد. انسان برای تداوم زندگی، ناگزیر شد در طبیعت تغییراتی ایجاد کند؛ تغییراتی که به‌مرور به نظام‌هایی معیشتی تبدیل شدند، نظام‌هایی مبتنی‌بر دانش و تجربه، سازگار با اقلیم و البته پایدار. چنین نظام‌هایی از چنان پایداری‌ای برخوردار بودند که نمادهای زیستی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در آنها درهم‌تنیده بودند. با گذر زمان و از ابتدای قرن ۲۱، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) با تمرکز بر کشاورزان خرد و خانوادگی، به اهمیت نظام‌های کشاورزی سنتی پی برد و دبیرخانه‌ای با عنوان GIAHS (نظام‌های میراث کشاورزی با اهمیت جهانی) ایجاد کرد.

درواقع، نظام‌های میراث کشاورزی زاییده‌ هزاران سال تجربه، سازگاری و زیست مداوم انسان با محیط‌اند؛ نظام‌هایی که هنوز هم در بسیاری نقاط ایران حضور دارند، گرچه در برخی مناطق دیگر تقریباً از میان رفته‌اند. دلیل این امر، بیشتر از آنکه ناشی از انتخاب کشاورزان باشد، به الگوهای توسعه‌ای بازمی‌گردد که از دهه‌ ۱۳۴۰ شمسی به ایران وارد شدند. این الگوها، اغلب بدون توجه به ویژگی‌های اقلیمی، جغرافیایی و اجتماعی مناطق مختلف ایران پیاده‌سازی شدند و در بسیاری موارد، نظام‌های بومی را به‌کلی دگرگون یا حتی نابود کردند. در مناطقی که توسعه نوین توانست جاگیر شود، نظام‌های میراثی کنار رفتند. اما در برخی نقاط که به‌دلیل شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی، الگوهای نوین توانایی تطبیق نداشتند، نظام‌های سنتی همچنان پابرجا ماندند.

کته کلیدی اینجاست که نظام‌های میراثی، سیستم‌هایی پیچیده و درهم‌تنیده‌اند. اگر یکی از اجزای این سیستم دچار اختلال شود، مثلاً بخشی از قلمرو تولید از بین برود یا خدمات اکوسیستمی حذف شود، کل سیستم یا پایداری‌اش به خطر می‌افتد. بنابراین، آنچه امروز در برخی دشت‌های ایران می‌بینیم (نابودی خاک، کمبود آب و ناکارآمدی کشاورزی صنعتی) دقیقاً به‌دلیل جایگزینی الگوهای نامتناسب به‌جای نظام‌های بومی است.

امکان بازگشت به این نظام‌ها وجود دارد؟
بله، کاملاً. اما به شرطی که حمایت‌های لازم از آنها صورت گیرد. سیاستگذاری‌های غذایی، کشاورزی و محیط‌زیستی تغییر کند. دانش بومی با علم نوین تلفیق شود. ذی‌نفعان مختلف توانمند شوند. ابزارهای حمایتی با هدف‌گیری اقتصادی مانند استفاده از نشان جغرافیایی، توسعه اکوتوریسم و اگروتوریسم و ارائه تسهیلات مالی و حتی غیرمالی می‌توانند مشوق‌هایی مؤثر باشند. در این میان، حضور نسل جوان و زنان که در این عرصه کمرنگ شده‌اند،‌ برجسته‌تر شود. نظام آموزشی و پژوهشی باید به‌گونه‌ای بازطراحی شود که انتقال بین‌نسلی دانش و تجربه کشاورزی تضمین شود. در غیر این‌صورت، خطر فراموشی و نابودی کامل این گنجینه‌های گرانقدر که بخشی از میراث این سرزمین هستند، جدی است.

در شرایط تغییراقلیم، تنوع‌زیستی کشاورزی و بذر چه کمکی به امنیت غذایی کمک می‌کند؟

در شرایط تغییراقلیم، ما با پیامدهایی مانند کاهش عملکرد و پایداری عملکرد محصولات، تغییر در زمان گل‌دهی، جابه‌جایی الگوهای بارندگی، تغییر زمان کشت و برداشت، ورود آفات و بیماری‌های جدید و وقوع پدیده‌های حدی مانند خشکسالی، موج‌های گرما یا سرمای نابهنگام مواجه‌ایم. اینها همه نشان از آن دارند که دیگر نمی‌توان به الگوهای پیش‌بینی‌پذیر و روش‌های کلاسیک تولید تکیه کرد. پیش‌بینی‌ها برای کشور ما، ایران، نیز روشن است؛ گرم‌تر و خشک‌تر می شود؛ اما شدت و دامنه دقیق آن قابل‌اندازه‌گیری نیست. در چنین شرایطی، سیستم‌های رایج اصلاح نباتات که روی تولید بذرهایی با ویژگی‌های خاص تمرکز دارند نمی‌توانند با هدف تغییراقلیم به فعالیت و پژوهش بپردازند و این ادامه فعالیت اصلاح بذر به‌شیوه کلاسیک و رایج پاسخی مناسب برای سازگاری با تغییراقلیم نخواهد بود.

تغییراقلیم یک فرایند تدریجی و طولانی‌مدت است و اگر اجازه دهیم تنوع ژنتیکی به‌طور طبیعی و در بستر مزرعه، یعنی ریزاقلیم‌ها و اکوسیستم‌های خرد مختلف، حضور داشته باشد، این ظرفیت را دارد که به‌واسطه سازوکارهای طبیعی ژنتیک جمعیت، خود را با شرایط جدید اقلیمی سازگار کند.

نابراین، در مواجهه با تغییراقلیم چه در ایران و چه در جهان اولین قدم، بازگشت به تنوع‌زیستی کشاورزی است؛ هم در سطح گونه‌ای و هم ژنتیکی. نباید زمان را از دست بدهیم، نباید منتظر بمانیم تا تنوعی که روزی وجود داشت، از میان برود و ما با دست خالی مواجه شویم. بذر، مهمترین نهاده تولید برای کشاورز است؛ کشاورز باید به آن دسترسی داشته باشد و از آن استفاده کند. در اینجا، ارتباط و تعامل میان کشاورزان، کارشناسان اصلاح نباتات، مروجان، دانشگاه‌ها و نهادهای دولتی مانند وزارت جهادکشاورزی و مؤسسات تحقیقاتی آن، نقشی حیاتی ایفا می‌کند.

نکته دیگری که می‌خواهم بگویم این است که فراتر از «امنیت غذایی»، نیاز داریم تا به مفهوم «حاکمیت غذایی» نیز توجه کنیم. امنیت غذایی حتی با واردات محصولات کشاورزی از خارج از مرزهای کشور نیز می‌تواند تأمین شود، اما حاکمیت غذایی یعنی کشور در زمینه کنترل فعالیت‌ها و سیاست‌های مرتبط با تولید، توزیع و مصرف مواد غذایی و کنترل تنوع ژنتیکی، بذر، خاک و آب نقش اساسی دارد و این فرایندها در انحصار شرکت‌ها و نهادهای بازار نیست و به تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان نیز تعلق دارد و در این بین، دانش و تجربه بین گروه‌های مختلف ذی‌نفع برای بهبود فرایندها به گردش درمی‌آیند. درنتیجه، تنوع‌زیستی کشاورزی و بذر، نه‌تنها برای امنیت غذایی، بلکه برای دستیابی به حاکمیت غذایی، سازگاری با تغییراقلیم و افزایش تاب‌آوری سیستم‌های تولید غذا، عنصری بنیادی و راهبردی است که باید بیش‌ازپیش به آن توجه شود و در راستای آن، سیاستگذاری و تحقیق تقویت شود.

بدون آفت‌کش‌ها تأمین امنیت غذایی برای دولت‌ها امکانپذیر است؟
اگر قرار باشد صرفاً با «بله» یا «خیر» پاسخ بدهم، پاسخ من بله است؛ اما یک «اما»ی بسیار مهم اینجا وجود دارد و آن «پیچیدگی اجرایی» این مسئله است. از نظر تئوریک، تأمین امنیت غذایی بدون کاهش عملکرد محصول و بدون اتکا به آفت‌کش‌ها، امکانپذیر است. اما زمانی که وارد عرصه عمل می‌شویم، پای عوامل متعددی به میان می‌آید: نحوه مدیریت منابع، سیاستگذاری‌های کلان، نوع نظام کشاورزی موجود، وابستگی سیستم به نهاده‌های شیمیایی، شرایط اقلیمی و حتی نوع و منشأ آفت‌هایی که در منطقه حضور دارند.

صرف سیر شدن انسان‌ها ملاک امنیت غذایی نیست. ممکن است فردی گرسنه نباشد، اما از سوءتغذیه یا تغذیه نامناسب رنج ببرد، همچنین امنیت غذایی زمانی محقق می‌شود که همه اقشار جامعه توان دسترسی فیزیکی و اقتصادی به غذای سالم و کافی را داشته باشند.

گر بخواهیم با همان روشی که در سال‌های گذشته پیش رفتیم و منابع را مصرف کردیم، ادامه دهیم، آینده کشاورزی را اصلاً امیدوارکننده نمی‌بینم. کشاورزی در بسیاری از مناطق ممکن است نابود و حتی امنیت غذایی و حاکمیت غذایی‌مان تهدید شود .

آینده تنوع‌زیستی و میراث کشاورزی را چطور می‌بینید؟

اگر بخواهیم با همان روشی که در سال‌های گذشته پیش رفتیم و منابع را مصرف کردیم، ادامه دهیم، آینده کشاورزی را اصلاً امیدوارکننده نمی‌بینم. کشاورزی در بسیاری از مناطق ممکن است نابود و حتی امنیت غذایی و حاکمیت غذایی‌مان تهدید شود. بسیاری از تنوع ژنتیکی و بذرهای بومی‌مان که بخش مهمی از میراث این سرزمین هستند، ممکن است از بین بروند. به‌طورکلی، اگر با این رویکرد ادامه دهیم، میراث کشاورزی ایران از دست خواهد رفت و آینده‌ای روشن برای کشاورزی، تنوع‌زیستی و میراث کشاورزی ایران پیش‌بینی نمی‌شود.

کاری از بانو فاطمه باباخانی

پیوند:

https://payamema.ir/payam/131493

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
error: Content is protected !!